آموزشی -تربیتی-خبری

آموزشی خبری تربیتی اطلاع رسانی

آموزشی -تربیتی-خبری

آموزشی خبری تربیتی اطلاع رسانی

شب یلدا

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

امروز 28 آذر است و از امشب که بگذریم، صدای آمدن یلــــدا آرام آرام به گوشمان می رسد و دو شب دیگر، شب یلداست. یلدایی که پاسداشت رسم و رسوم آئینی ما ایرانیان است و یادآور سنت صله ٔ رحم و دور هم بودن بستگان را در پیش دارد و تفأل به حافظ که میهمان تمام خانه های ایرانی است ...

هرآنچه با انتشار خبرهای شوک برانگیز تورم قیمت ها و اوضاع نابسامان اقتصادی تا اندازه ای شور و اشتیاق دور هم بودن را تحت الشعاع قرار می دهد، اما به هر تقدیر پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها خانه را برای استقبال از فرزندان می آرایند و فرزندان و نواده ها نیز از آن سو برای دیدار بزرگان خانواده بی قرارند. شاید از جنب و جوش همیشگی خرید از مغازه های آجیل و میوه فروشی خبری نباشد ولی هندوانه و انار گرچه رکوردهای باورنکردنی قیمت های نجومی را تجربه می کنند اما به نوبه خود کم و بیش رخ می نمایانند و طعمی از یلدا را به شب زنده داران شب چله می چشانند.

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

یلدا، همان یلدائیست که همواره در نزد ایرانیان گرامی داشته شده است البته با اینکه امروزه تعدادی از مولفه های ویژه این رسم کهن چون گرد کرسی نشستن و شاهنامه خواندن رو به فراموشی گذارده اما هنوز هر ایرانی می کوشد بارقه های اصلی این آیین را حفظ کند. ایران کشوری با فرهنگی غنی است که مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه ای که در آن زیست می کنند هر یک برای برگزاری سنت های کهن آداب خاص خود را دارند. ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی می پنداشتند و آیین و جشن شب یلدا یا شب چله بزرگ تا به امروز در تمامی سرزمین کهنسال ایران و در بین همه قشرها و خانواده ها برگزار میشود.

برگزاری مراسم یلدا، آیینی خانوادگی است و گردهمایی ها به خویشاوندان و دوستان نزدیک محدود میشود. شب یلدا یا شب چله آخرین شب آذرماه، شب پیش از نخستین روز زمستان و درازترین شب سال است و فردای آن با دمیدن خورشید، روزها بزرگ تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد. ایرانیان باستان، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می کردند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد یعنی از شب یلدا طول روز بیشتر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود و در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و نور ایزدی را ستایش کنند.

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

لدا از نظر معنی معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه "یلدا" سریانی (از لهجه های متداول زبان "آرامی" است) و به معنی ولادت است. زبان "آرامی" یکی از زبان های رایج در منطقه خاورمیانه و زبان اصلی نگارش کتب عهد جدید مسیحیان بوده است. (برخی بر این عقیده اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبا از راست به چپ نوشته می شده، وارد زبان پارسی شده است). ولادت خورشید (مهر و میترا) و رومیان آن را (ناتالیس انویکتوس) یعنی روز (تولد مهر شکست ناپذیر) می نامیدند.

آیین شب یلدا یا شب چله با خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون همراه است که همه جنبه نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. اگر رسم ها و آیین های دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله بدانیم ولی فال حافظ گرفتن در شب یلدا در سده های اخیر به رسم های این سنت افزوده شده است. شاهنامه خوانی و قصه گویی پدربزرگ و مادربزرگ دور کرسی برای کوچکترها نیز از آیین های یلدا است که خاطرات شیرینی برای بزرگسالی آنها فراهم می آورد و بطور کلی خوردن خوراکی ها و مراسم دیگر در این شب بهانه ای برای بیدار ماندن در این شب طولانی است.

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

یلــدا
یلدا برای بچه ها، آجیل و طعم هندونه س
ولی برا بزرگترا، یه خاطره، یه نشونه س

یلدا شب ولادته؛ این جوره تو نوشته ها
خورشید و دنیا می آرن، تو دل شب فرشته ها

فرشته های مهربون، فرشته های نازنین
از اوج ِ اوج ِ آسمون، میان پایین، روی زمین

شبیه دونه های برف، روی درختا می شینن
تا خورشید و بغل کنن، تا صُب یه وختا می شینن

قصه میگن برای هم؛ گر چه شبیه قصه نیس
قصه اون ها مثل ما، نون و پنیر وپسّه نیس

میگن: یه شب از آسمون پولک آبی می باره
تا دم دمای صب بشه برف حسابی می باره

وقتی گمون نمی کنی، ستاره ای پر می زنه
یه آفتاب مهربون، از تو افق سر می زنه

یه شب، تو اوج تیرگی، ستاره رو نشون می دن
تو دل شب، شب سیا ، صُب می شه و اذون می گن

می آد و مرهم می ذاره به ساقهّ ملخ زده
نماز حاجت بخونید، مردم شهر یخ زده!
گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

شب یلـــــدا، بلندترین شب سال
و اولین روز زمستون پیشاپیش گرامی باد

آیا میدانید ؟

 

 آیا میدانید ؟

آیا میدانید: دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید می‌کند ؟ 

آیا میدانید: عمر پرزهای چشایی انسان از ۷ تا ۱۰ روز است؟

آیا میدانید: بدن انسان پنجاه هزار کیلومتر رشته عصبی دارد ؟

آیا میدانید: تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیه چشم است ؟

آیا میدانید: ورزش کردن در گرما به کاهش اشتها کمک می‌کند ؟

آیا میدانید: هر تار موی انسان میتواند تا وزن ۱۰۰ گرم رشد کند ؟

آیا میدانید: هر چروک ایجاد شده در ابرو نتیجه ۲۰۰۰۰۰ اخم است ؟

آیا میدانید: استرس تا ۵ برابر سیستم ایمینی بدن را پایین می آورد ؟

آیا میدانید: دندان تنها بخش از بدن انسان است که ترمیم نمی شود ؟

آیا میدانید: طول رگهای بدن انسان پانصد و شصت هزار کیلومتر است ؟

آیا میدانید:  ضریب هوشی انسان های معمولی بین ۸۵ تا ۱۰۵ ؟

آیا میدانید: در طول یک سال، قلب یک انسان عادی ۴۰ میلیون بار می تپد؟

همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت

همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر:

شغلمان را تغییر دهیم

مهاجرت کنیم

با افراد تازه ای آشنا شویم

ازدواج کنیم

فکر میکنیم،‌ زندگی بهتر خواهد شد اگر:

ترفیع بگیریم

اقامت بگیریم

با افراد بیشتری آشنا شویم

بچه دار شویم

و خسته می شویم وقتی:

می بینیم رئیسمان نمی فهمد

زبان مشترک نداریم

همدیگر را نمی فهمیم

می‌بینیم کودکانمان به توجه مداوم نیازمندند

بهتر است صبر کنیم …

با خود می گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که :

رئیسمان تغییر کند، شغلمان را تغییر دهیم

به جای دیگری سفر کنیم

به دنبال دوستان تازه ای بگردیم

همسرمان رفتارش را عوض کند

یک ماشین شیک تر داشته باشیم

بچه هایمان ازدواج کنند

به مرخصی برویم

و در نهایت بازنشسته شویم….

حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.

اگر الآن نه، پس کی؟

زندگی همواره پر از چالش است.

بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی کنیم.

به خیالمان می رسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می شود که موانعی که سر راهمان هستند، کنار بروند:

مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کنیم

کاری که باید تمام کنیم

زمانی که باید برای کاری صرف کنیم

بدهی‌هایی که باید پرداخت کنیم

و …

بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!

بعد از آن که همه ی این ها را تجربه کردیم، تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آن ها را موانع می‌شناسیم

این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جاده‌ای بسوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی، خود همین جاده است.. بیایید از هر لحظه لذت ببریم.

برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم:

در انتظار فارغ التحصیلی

بازگشت به دانشگاه

کاهش وزن

افزایش وزن

شروع به کار

مهاجرت

دوستان تازه

ازدواج

شروع تعطیلات

صبح جمعه

در انتظار دریافت وام جدید

خرید یک ماشین نو

باز پرداخت قسط ها

بهار و تابستان و پاییز و زمستان

اول برج

پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون

مردن

تولد مجدد

و…

خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد.

هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.

زندگی کنید و از حال لذت ببرید.

اکنون فکر کنید و سعی کنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:

1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید..

2. برنده‌های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید.

3. آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند؟

4. آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید.

نمیتوانید پاسخ دهید؟ نسبتاً مشکل است، اینطور نیست؟

نگران نباشید، هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد..

روزهای تشویق به پایان می رسد! نشان های افتخار خاک می گیرند! برندگان به زودی فراموش میشوند!

اکنون به این سؤالها پاسخ دهید:

1. نام سه معلم خود را که در تربیت شما مؤثر بوده‌اند ، بگویید.

2. سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به شما کمک کردند، نام ببرید.

3. افرادی که با مهربانی هایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیده‌اند، به یاد بیاورید.

4. پنج نفر را که از هم صحبتی با آن ها لذت می برید، نام ببرید.

حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟

افرادی که به زندگی شما معنی بخشیده‌اند، ارتباطی با “ترین‌ها” ندارند، ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبرده‌اند ….

آنها کسانی هستند که به فکر شما هستند، مراقب شما هستند، همان هایی که در همه ی شرایط، کنار شما می مانند …

کمی بیاندیشید. زندگی خیلی کوتاه است.

شما در کدام لیست قرار دارید؟ نمی دانید؟

اجازه دهید کمکتان کنم.

شما در زمره ی مشهورترین نیستید…،

شما از جمله کسانی هستید که برای در میان گذاشتن این پیام در خاطر من بودید

نوشته های کوتاه

این نوشته های کوتاه یک دنیا معنی دارد

پرویز شاپور

 

پرویز شاپور نویسنده ایرانی است. شهرت او به دلیل نگارش نوشته‌های کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند.در سال های ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش که پانزده سال از او کوچک ‌تر بود، ازدواج کرد. آنها اهواز را برای زندگی مشترک انتخاب کردند. در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام کامیار متولد شد که فروغ دراشعار خود به اواشاره کرده، و شاپورنیز از«کامی» ب عنوان نام مستعار وی استفاده میکرده‌ است. رابطه زناشویی این دو به خاطر دخالت‌های نزدیکان در سال ۱۳۴۳ به جدایی کشید.
پس از جدایی از فروغ ، شاپور هرگز دوباره ازدواج نکرد و تا آخرعمرهمراه  با کامیار و دکتر خسرو شاپور برادرش در یک خانه قدیمی زندگی می‌کرد وی در ۶ تیر ۱۳۷۸ در بیمارستان عیوض‌زاده تهران بستری شد و درساعت ۶ صبح ۱۵ مرداد درگذشت.آرامگاه پرویز شاپوردر قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران است.

مادر «شاپور» می‌گفت: «شصت سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.» ولی همین حرفهای ناحساب شاپورکه با اسم «کاریکلماتور»، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در می‌آورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود. این کاریکلماتور است که اسم شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده. در زیر چند نمونه از کارهای شاپور را می خوانیم:

 

 

بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم.زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.

جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند.


برای مردن عمری فرصت دارم.
اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم.ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند.با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند.

سایۀ چهار نژاد یک رنگ است.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد. 

قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست.      

به نگاهم خوش آمدی. قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است. هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد

 

اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.

 

·                                 به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.

·                                 برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم

·                                 گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.

·                                 غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد

·                                 بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!
 
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده ، به آبپاش مرخصی داد.

·                                  قطره باران غمگین روی گونه ام اشک میریزد

·                                  فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند
در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد
رد پای ماهی نقش بر آب است

·                                  گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند 
با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود ، پارو ساختم

·                                 با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود، درخت از گربه پایین می آید

·                                  دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند

·                                 پرگاری که اختلال حواس پیدا می کند بیضی ترسیم می کند
آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تیره و تار میدید

یک معلم ،معلم است

یک معلم، معلم است 

 یک معلم، معلم است با تمام معنایش. حتی اگر خواست کالای بخرد، برای تخفیف گرفتن نمی گوید من معلم هستم، تا فروشنده بگوید ای …………………. معلم.  

یک معلم، اگر به علت رعایت نکردن مقررات( که در شان او نیست)، توسط پلیس جریمه شد. نمیگوید معلم هستم تا شاید بخشیده شود، پلیس هم مجبور شود تا به او بگوید تو باید الگوی جامعه باشی.  

یک معلم اگر خواست جایی خطای خود را توجیه کند و عیب خود را بپوشاند، نمیگوید که معلم هستم.  

یک معلم در سر کلاس از مشکلات و از بدبختی خود سخن نمیگوید، تا خود را پیش دانش آموزان تحقیر کند.  

یک معلم سر کلاس از بی فایده بودن درس و سواد و تحصیل سخن نمیگوید، تا تیشه به ریشه خود بزند. 

 یک معلم در امتحانات دانشگاهی و ضمن خدمت تقلب نمیکند، تا بتواند به دانش آموزان خود بگوید تقلب نکنید.  

یک معلم کمبود حقوق خود را (علیرغم کوتاهی های صورت گرفته) بهانه ای برای زیر پا گذاشتن وجدان کاری خود نمیکند، تا بتواند الگوی وجدان کاری باشد. 

 یک معلم هنگام بروز مشکل با اولیاء دانش آموزان، پیشداورانه خود را بر حق نمی پندارد تا بتواند با آنها منطقی برخورد نماید.  

یک معلم به دانش آموزان و اولیای آنها احترام میگذارد، تا معتقد به آزادی و ارزش انسانی شود و آن را گسترش دهد. 

 یک معلم به کامپیوتر و اینترنت تسلط پیدا میکند، تا نسبت به پیشرفت روز افزون دانش آموزان در این زمینه کم نیاورد.  

و...  

نظر شما عزیزان هم در این زمینه، میتواند تکمیل کننده مطالب ما باشد.