آموزشی -تربیتی-خبری

آموزشی خبری تربیتی اطلاع رسانی

آموزشی -تربیتی-خبری

آموزشی خبری تربیتی اطلاع رسانی

عید غدیر مبارک

غدیر یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند
و کسانی که جلو رفته اند برگردند، تا با ولایت حرکت کنند.

 غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى که ابتدایش مدینه است، میانش کربلا و انتهایش ظهور.

غدیر، یک کلمه نیست، یک برکه نیست؛ یک دریاست؛ رمزی است بین خدا و انسان.
روز اکمال دین و عید ولایت امیرالمؤمنین(ع) مبارکباد

 

عمریست به عشق تو اسیریم علی
مست از خم باده غدیریم علی
داریم تمنا ز خداوند علی
با حب ولای تو بمیریم علی
عیدالله الاکبر، عید غدیر خم مبارک باد

 

یادش بخیر

یـــادش به خیــــــــر .... بچــه که بودیـــــم ؛ 

 جـــاده ها خـــراب بـــود ،  

نیمکـــت مدرســـه ها خـــراب بـــود ،  

شیــــرای آب خـــراب بـــود ! 

 زنـــگای در خونـــه هــا خـــراب بـــــود ؛  

ولـــــــــی ؛ 

 ... آدما ســـــالم بـــــــــودن ..... !!!

رموز یک زندگی خوشبخت

طبیعی‌ترین شکل خانواده ‌این است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند .

کوشش مصلحان جامعه ، مخصوصاً پیامبران خدا ، این بوده است که نظام خانواده ، یک نظام مستحکم و پایدار باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند . به هرحال خانواده خوشبخت نشانه‌هایی دارد که در اینجا به چند نمونه آن اشاره می‌شود :




1-در بین اعضای خانواده جمله « به من چه یا به توچه » ردو بدل نمی‌شود ، چرا که اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسؤولیت می‌کنند .

2-افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمی‌کنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق می‌دانند .

3- تاجایی که امکان دارد با هم هستند و در مهمانی‌ها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمی‌روند . همدلی ، همکاری ، همفکری ،‌ هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می‌دانند.

4- باهم اتحاد دارند و در مسایل مختلف ، با گفتگو و مشورت به تفاهم می‌رسند و سعی می‌کننداگرسوء تفاهم به وجودآمد ، آن را در درون خود بدون این‌که کسی بفهمد حل کنند .

5-به سلیقه‌ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل می‌کنند .

6-نسبت به هم شرم مسموم ندارند یعنی خواسته‌های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز می‌کنند .

7-به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی‌روند .

8-نگران سلامت روحی و جسمی یکدیگر بوده و از هم مراقبت می‌کنند .

اگرچنانچه مشکلی به وجود آید سعی وافر در حل مشکل را دارند .

9-در بیشتر اوقات لحظات خوشی را که بایکدیگر بوده‌اند مرور می‌کنند ،

دنبال خاطرات تلخ نیستند ، دوست دارند همیشه در خوشی ، شادی و نشاط زندگی کنند .

10-برای فامیل‌ها و همسایه‌های خود اهمیت قائل‌اند و پذیرای فامیل یکدیگر هستند .

11-از امور مالی یکدیگرخبردارند و چیزی را از یکدیگر پنهان نمی‌کنند ،

صرفه‌جویی و پس‌انداز کردن جزء برنامه‌های اقتصادی خانواده‌های خوشبخت است .


12-برای رشد یکدیگر تلاش کرده و زمینه پیشرفت خانواده را فراهم می‌کنند .

13-افراد به هم افقی نگاه می‌کنند نه عمودی ، یعنی هیچ کس خود را برتر از دیگری

و در مقام قدرت نمی‌بیند . دیکتاتوری ، زور و قدرت طلبی حاکم نیست .

14- همه اعضاء احساس برنده بودن ، موفق بودن ، امیدداشتن می‌کنند و خودشان را در زندگی برنده می‌دانند .

15-درکنار هم احساس امنیت و آرامش می‌کنند نه ترس و اضطراب یا تنش و درگیری .

16- علاقه ، عشق ، محبت ، صفا و یکدلی خود را هم در رفتار و هم در گفتار به یکدیگر ابراز می‌کنند .

17-از یکدیگر انتظار بیجا و توقع نامناسب ندارند .

18-اگر مشکلی پیش بیاید به راه‌حل فکر می‌کنند و به دنبال مقصر و گناهکار نمی‌گردند

، دست به علت‌یابی و ریشه‌یابی آن مشکل می‌زنند و راه‌حل منطقی ارائه می‌دهند .

19-هریک از طرفین پیوسته به فکر خوشحال کردن و راضی نگه‌داشتن یکدیگر هستند .

20-زن و شوهر به خاطر همدیگر زندگی می‌کنند ،

اول خود بعد دیگران ، زندگی آنها به خاطر بچه‌ها یا ترس از طلاق و حرف‌ مردم نیست .


21-زن و مرد می‌توانند هرروز به دنیای اختصاصی یکدیگر نزدیک‌تر شوند ، کار به مسایل خصوصی و زندگی دیگران ندارند .

22-با درخواست‌های یکدیگر برخوردهای مثبت و منطقی دارند .

23-زن و مرد در کنار یکدیگر هستند نه رودر رو و رقیب یکدیگر ، بلکه رفیق هم هستند و واکنش منفی از خود نشان نمی‌دهند .

24-خانواده‌های خوشبخت تلاش دارند که بچه‌های خوب و خوشبختی نیز به جامعه تحویل دهند .

چگونه یک مدیر نمونه شویم (طنز)

-به کارمندان خود رحم نکنید. کاری کنید که نامتان را در کتاب های تاریخ بنویسند. آنقدر سنگدلی به خرج دهید تا هیتلر، آتیلا و چنگیز در مقابل شما، آدم های مهربان و رئوفی به حساب آیند. مدیر باید کلاهش پشم داشته باشد. سعی کنید همیشه از کلاه های پشمی استفاده کنید  و مواظب باشید حتماً پشم کلاهتان، طبیعی باشد.

 

-اسکوروچ باشید. شخصیت اسکوروچ پیر را حتماً در داستان کریسمس به خاطر دارید. اسکروچ می تواند بهترین الگو برای یک مدیر نمونه باشد. در دادن حقوق و مزایا و وام و مساعده تا می توانید خست به خرج دهید. هر چقدر وابستگی مالی کارمندان به شما بیشتر باشد، حرف شنوتر می شوند.

 

-معاونان خود را از نزدیکان و ترجیحا اقوام درجه یک خود انتخاب کنید. مثلاً معاون مالی شما می تواند برادرتان باشد. معاون اداری، خواهرتان، معاون امور بانوان، همسرتان، معاون جوانان، فرزند دلبندتان و بازرس ویژه باجناقتان باشد.

 

-برای خود چندین منشی انتخاب کنید تا مراجعان برای دیدن شما از چند کانال گزینشی رد شوند و در نهایت هم به دلیل حضور شما در جلسه یا بازدید عذرش را بخواهید. اصولا مدیر یک مجموعه هر چقدر دور از دسترس باشد، معتبر تر می شود.

 

-جلسات مختلف تشکیل دهید. جلسات خود را به بهانه تشکیل جلسه دیگری هم زمان در مکان دیگری نیمه تمام بگذارید. شمار بالای جلسات نشانه اهمیت یک مدیر است. وقتی تنها هستید به منشی خود بگویید جلسه دارید و به رد و بدل کردن اس ام اس و خواندن جوک بپردازید و به ریش همه بخندید و از وقت خود به نحو احسن استفاده کنید. تلفن هایتان را روی پیغام گیر بگذارید و جواب ندهید. مدیری که به تلفن هایش جواب بدهد حتماً خیلی بیکار است. خیلی وقت ها تلفن خود را خاموش کنید.

 

-در خانه به همسر و فرزندان خود بیاموزید که برای دیدن شما حتماً باید وقت قبلی بگیرند و هماهنگی های لازم را انجام دهند. اگر فرزندتان خواست چیزی بخرد، حتماً باید روال قانونی و اداری آن را طی کند. دیسیپلین اداری را ابتدا در خانه و خانواده خود برقرار کنید.

 

-اصل توبیخ برای همه، تشویق برای یک نفر را پیاده کنید. در صورت اشتباه یکی از کارمندان همه را مورد مواخذه قرار دهید مخصوصاً باجناقتان را به شدت تنبیه کنید تا حواسش جمع شود که خود را پیش خانواده همسرتان بیش از حد شیرین نکند. در صورت انجام شدن یک حرکت مثبت برادرتان را مورد تشویق قرار دهید. این طور، همه کارمندان امیدوار و شاداب به وظایفشان عمل می کنند.

 

علم بهتر است یا ثروت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

علم بهتر است یا ثروت ؟؟؟؟؟

معلم، شاگرد را صدا زد تا انشاء‌اش را درباره علم بهتر است یا ثروت بخواند.
پسر با صدایی لرزان گفت:ننوشتیم آقا..!
پس از تنبیه شدن با خط کش چوبی، او در گوشه کلاس ایستاده بود و در حالی که دست‌های قرمز و بادکرده‌اش را به هم می‌مالید، زیر لب می‌گفت: آری! ثروت بهتر است چون می‌توانستم دفتری بخرم و بنویسم!!!!!!